تازه فهمیدم خانومم یک سال با گوشی خودش وارد نی نی سایت بوده همش یواشکی میرفت تو گوشی بهم میگفت دارم بازی میکنم بعضی وقتا نت تموم میکرد با هزار فیلم و کلک میگفت برام نت بخر وقتی هم فهمیدم بهم گفت دو هفته وارد شدم بعد گفت یک ماهه بعد فهمیدم یک ساله من با نی نی سایت مشکل نداشتم با پنهان کاریش مشکل دارم وقتیم گفتم بده گوشی تو ببینم اصرار کردم نداد این کاربری هم من قبلا برا خودش نصب کردم بعد چند وقت دیگه گوشی منو گذاشت کنار نمیدونم چی تو گوشیش بود که اصلا نمیخواست من ببینم الانم با هم قهر هستیم میخوام یک جوری تلافی کنم
دوستان گلم لطفا در مورد آثار وخواص حدیث شریف کسا مطالعه کنید به نقل از آیت الله بهجت که فرموده اند: کلمات حدیث شریف کسا معجزه ای است که پیامبر قرائت آن را بسیار سفارش نموده است. پیامبر اکرم دو مرتبه سوگند یاد می کنند که چنانچه این حدیث خوانده شود رحمت فرود خواهد آمد. ملائک فرود آمده و اندوه از اندوهگین برداشته و دعای حاجتمند مستجاب خواهد شد. 🕊 اینجا ایران است رو برای تحقیر به کار نبرید💔هیچ چیز خطرناکتر از این نیست که جامعهای بسازیم که در آن بیشتر مردم حس کنند که هیچ سهمی در آن ندارند. مردمی که حس میکنند سهمی در جامعه دارند از آن جامعه محافظت میکنند، ولی اگر چنین احساسی نداشته باشند، ناخودآگاه میخواهند که آن جامعه را نابود کنند.- مارتین لوترکینگ
چهارتا جمله درددل کرده باهاش بحث کردی. چقدر تنهاست خانمت. طفلی حق داره میاد اینجا دلش یکم واشه. دلم چقدر سوخت
به نقل از آیت الله العظمی اراکی: زمانی در ایران هرجا آتش روشن میکردند مردم برای بردن زغال گداخته و روشن کردن کرسی، تنور یا منقل به آنجا میرفتند در ماه خداییِ محرم، در نزدیکی خانه یک زن بدکاره، هیئتی به پا شده بود. زن هم برای بردن آتش به محل رفت و سوال کرد زیر دیگتان روشن است؟ آتش میخواهم. گفتند بله برو بردار. زن سمت دیگ رفت، و دید آتش خاموش شده خم شد و به هیزمها فوت کرد. مقداری از خاکستر به چشمش پاشید اما ادامه داد تا جایی که هیزمها دوباره روشن شدند. همان اندازه که میخواست برداشت و رفت.اما...همان شب خوابی دید . او دید چند نفر به گردن،دستهاو پاهایش غل و زنجیر بسته و میبرند تا عذابش کنند و هرچه فریاد میزد شما را به خدا ولم کنید کسی گوش نمیداد . زن،بانویی دید که از دور به آنها نزدیک میشد. مأمورهای عذاب با دیدن بانو زنجیرها را رها کردند. بانوی بزرگوار ایستادند و فرمودند چرا میبردیش. گفتند چون بدکاره و فاسد است . بانو گفت نههه... او نگذاشت آش نذری مجلس حسینم خراب شود ... دیگ را روشن نگهداشت. او بخاطر حسینم چشمهایش اذیت شد بخاطر حسین من رهایش کنید ....زن با ترس بسیاری وحشت زده از خواب بیدار شد و مدام با گریه و زاری از حضرت مادر، زهرای اطهر علیهاالسلام، کمک میخواست تا یاریش کند برای پاکدامنی.او همان زن انگشت نمای شهر، توبه کرد و با یاری حضرت زنی مومنه شد تا جایی که هر زمان و هر کجا روضه ای برای حضرت ارباب به پا میشد دنبالش میرفتند و او را دعوت میکردند. و با اولین جمله روضه خوان " السلام علیک یا ابا عبدالله" زن به شدت گریه میکرد و شیون جانسوزش بلند میشدجون و زندگیم فدات یا حضرت حسین علیه السلام که در ❤ خدایی و رضای تو رضای پروردگارمه تو بحث کردن دانش و ادب مهمه