2777
2789
عنوان

تا حالا شده تو خیابون

| مشاهده متن کامل بحث + 376 بازدید | 25 پست

من برای نوبت گرفتن محضر وعقد رفته بودم محضر فردا عید غدیر بود خیلی تو فکر بودم و دو دل که ایا انتخابم درسته یا نه .میبین که ادم تا اخرش می‌ره بعد دلش هری می‌ریزه که ایا کارم درسته یا اشتباه بخاطر همین تیک عصبی گرفتم وبدنم یخ کرد وعرق سردی کل وجودم را  گرفت و پام را شروع کردم  تکون دادن بخاطر تیک عصبی که یک لحظه دیدم یک پیرمردی با عصا وریش سفید وخوش چهره با عبای قهوه ای وشال سبز روبروم ایستاد وگفت من سیدم میدونم تو دلت چی میگذره به حق سالار سیدها که فرداروزشونه خوشبخت بشی و بختت سفید وخوبه نگران نباش وشک نکن .حتی دستش راهم به سرم کشید دلم قرص شد ودیگه نفهمیدم کجا وچطوری رفت .همش هم تو ذهنمه 

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

یکی از دوستای مامانم شوهرش خیلی مریض بوده و تو خونه افتاده شده بوده قسمت میشه میره حرم رضا اونجا دلش میشکنه و تعرف میکنه رو پله ای اونجا نشستم و اشکام میریخت که دیدم یه پیرمرد اومد کنارم گفت چیه دخترم ماجرا رو گفتم و اون اقا یه برگه بهم داد گفت 40 روز صبح این دعا رو بخون مشکلت حل میشه روی برگه دعای عهد بوده میگه نزدیک 40 روز بود که هم شوهرم خیلی بهتر شد و هم  بعد مدتی سر کارش جور شد این برام عجیب بود گفتم بگم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز