تا حالا شده تو خیابون کسی شما رو ببینه و در مورد اینده یه چیزی بهتون بگه و بره مثلا چند سال پیش یکی از خواهرای من در شرف طلاق بود که نامزد بی صفتش طلاقش نمیداد و کتک کاری داشتن تا جایی که یه سه یا چهار  سالی طول کشید یه روز یکی از خواهرام دم یه امام زاده نشسته بود که یه درویش اومد جلو خواهرم تو فکر بود به خواهرم گفت غصه نخور خواهرت تو این چند روز حکم طلاقش صادر میشه بعدم خواهرم میگه یه لحظه سر برگردوندم دیدم نیست اومد به خواهرم گفت همونم شد و خواهرم سه روز بعد طلاقش و گرفت یا یکیش که برا خواهر دوستم پیش اومد هستید بگم براتون اینم بگم دستم کمی کنده تو تایپ کردن