پارسال دقیقا امشب بود 8بهمن
شبی که واسه اولین بار باهمدیگه حرف زدیم
شبی که بارون میومد
شبی که من فرداش امتحان زبان داشتم
شبی که نمیدونستم که شبای بعدی میشه کل زندگیم
شبی که از شوق و استرس و عذاب وجدان خوابم نمیبرد
شبی که قلبم انگاری یه تکون ریز خورد
شبی که همش دعا میکردم صبح شه و باز با همدیگه حرف بزنیم
8ماه با همدیگه زندگی کردیم
8ماهی که شبا با شب بخیرت میخوابیدم و صبحا با صبح بخیرت روزمو شروع میکردم
250روز با همدیگه حرف زدیم و زندگی کردیم
کاری کردی که من عاشقت بشم منی که همش میگفتم عشق و عاشقی الکیه
عجب روزایی بود
هنوزم ضربان قلب بالامو گرگرفتن لپامو خندیدنای یواشکیمو ذوق کردنامو یادمه
هنوزم اولین باری که میخواستیم تلفنی حرف بزنیمو یادمه چقدر استرس داشتم میخواستم پس بیوفتم
مث دیوونه ها چتامونو میخونم فیلماتو میبینم عکساتو میبینم و قربون صدقه ات میرم
میدونم که دیوونه ام
نزدیکای 5ماهه که رفتی
5ماهه که شبا چشام خیسه و حسرت و بغض ....
سالگرد آشناییمون مبارک هناسکم