لطفا بگین چی حس میکنید 
عشقم مجبور به ازدواج با فامیلش میشه ؟؟؟
تا گفتم خواستگار مبخواد بیاد گفت منم اوک میدم به دختر عموم خسته شدم 
پدرش یه بار به خاطر این جربان سکته کرده گفت نمیخوام دیگه بلایی سرش بیاد 
سن جفتمونم داره میره بالا 
خیلی روزای سختی رو دارم میگذرونم میدونم پدرش عزیزه واسش 
تو رو خدا بگین که چی حس میکنید ازدواج منو عشقم سر میگیره؟؟؟
چون سنمون رفته بالا دیگه میترسم خسته بشه قبول کنه