بچه ها من خیلی وقته نیاز دارم یکی درکم کنه کنارم باشه بلاخره به همدم نیاز دارم و نامزدم این روزا واقعا کار داره و سرش شلوغه میخام با یه لحنی بهش پیام بدم که امشب باهام حرف بزنه حالمو خوب کنه اما نمیدونم چی بهش پیام بدم چجوری بگم یجورایی غرورمم اجازه نمیده ازش بخام تمام وقتشو برام بذاره بنظرتون چ پیامی بدم که هم گله کنم ازش و هم خودش بخاد بهم زنگ بزنع و وقتشو امشب برای من بزاره نمیگم وقتشو نمیزاره اون کلا در همه حال هوامو داشته بدون اینکه من بگم اما امشب خودم یجوریم احساس میکنم باید کل شب باهاش حرف بزنم و آروم بشم اما یجورایی خجالت میکشم که رک بگم میشه کمکم کنین راهنماییم کنین ممنون میشم🥺
بابا این چه حرفیه نامزدته همین الان زنگ بزن بگو هوس کردم تا صبح بحرفیم تو دوران نامزدی صحبت کردن که شیرین تر تا خود صبح حرف بزنید باهم
بنظرم باید با هم انقدر راحت باشید که رک بگی بهش
فهمیدی به منم بگو عین منی تو
کل شب ؟؟🤕
چرا خجالت یا غرور نمیدونم واقعا چ لزومی داره ک از همسرت خجالت بکشی یا غرور داشته باشی راحت و واضح بگو احتیاج دارم بهم توجه بیشتری کنی با بهم اهمیت بدی واقعا احتیاج دارم
ککل شب چی میخای بهش بگی
یا خدا
خیلی راحت حرفت و بزن مثلا بگو دلم گرفته میشه باهم صحبت کنیم بهت نیاز دارم تو بلدی حال من و خوب کنی از این جور حرفا دیگه با لحن قشنگ بگو
نمیتونه امشب بیاد پیشت؟؟کنارت باشه باهم صحبت کنید
گوشی رو بردار و همینا رو بگو زنگم بزن نه پیام بگو میدونم که خیلی وقتا حواست بهم هست ولی الان خیلی دوست دارم که باهام حرف بزنی و کنارم باشی اولش گفتم یجوری بگم خودت متوجهش بشی ولی هرچی فکر کردم دیدم ما باید حرفامونو مستقیم بهم بزنیم چرا الان بهت نگم که نیاز دارم کنارم باشی
آخی الهی
اما عزیزم اگر ایشون صبح باید سرکار برن بنظرم بهتره اینکار رو نکنی،میتونی امشب بگی خیلی دلم میخواد فردا حتما همدیگه رو ببینیم میخوام باهم حرف بزنیم و..بنظرم اینجوری هم از لحاظ ذهنی آماده شنیدن حرف هستن،هم میتونن برنامه ریزی کنن و با خیال راحت برات وقت خالی کنن نه با استرس و اعصاب خوردی و..
من خودم راستش این موارد برام مهمه،گفتم بگم شاید به درد شما هم بخوره
زنگ بزن یا اگر میبینه پیام بده بهش بدون خجالت و رودرواسی بگو عزیزم امشب نمیدونم چرا بی دلیل دلم گرفته تو میتونی ارومم کنی پس امشبو با حرفات ارومم کن
یه مدت بود ک همسرم زیر بار محبت و قربون صدقه و... نمیرفت دلیلشم فشار کاری و زندگی و یکنواختی دوران عقدمون بود من مثل تو شده بودم دلم میخواست بگم اما نمیگفتم غرورم نمیزاشت میدونی چرا؟ چون میدونستم اگه بگمم چیزی گیرم نمیاد انجام نمیده (البته اون زمانو میگم) ولی در مورد تو اگر اینجور نیست دلیلی نداره ک نگی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
