من یه دختر هشت ماهه دارم خونواده شوهرم برا ازدواجمون راضی نبودن هیچوقت کمکمون نکردن حتی یک ریال همیشه صدمه زدن به زندگیمون چه مالی چه زندگیمون همه چیو همیشه خراب میکنن اونا تهرانن من جنوبم هنوز نیومدن بچمو ببینن کادو ندادن هیچی بعد توقع داشتن اسمشم اونی باشه که اونا میگن خداروشکر شوهرم انقدم بی منطق نبود... حالا الان مادرش میگه میاد اگه بیاد سه چهار هفته قشنگ باعث اختلاف بین منوشوهرم میشه هربار موقعی که هست دعوای بدس میکنیم اثراتش تا ماه ها هست و کاری میکنه به مرز طلاق میرسیم نمیدونم چیکار کنم لطفا راهنماییم کنید بنظر خودم بهتره خودم دخترمو بردارم یه هفته پاشم برم و بعد شبرگردم ک دیگه نیاد اما اونا تنها گیرم بیارن نابودم میکنن
عزیزم میخوای فرار کنی؟
مثلا چیکارمیکنه
نزارید هیچکسی با حرف یا نگاه بینتون فاصله ایجاد کنه
فرار هم کنی بدتره میدون خالیه و داستان بیشتره
اشتباه میکنی انقد حساسی رو این قضیه... مهم شوهرته که میگی منطقیه
نه چیزی بشنو نه بگو نه ببین........
تجربه کردم میگم... منم حساس بودم
منم دو سه باری مادر شوهرم دعوا انداخت بین منو شوهرم خیلی بدددد بووووددددد
عزیزم مادرهمسرت هرچی ام باشه مادر همسرته
این رفتار این اجازه رو همراه داره که همسرت هم وفتی مادرت اومد بره و نیاد
نزار بی احترامی به خونواده ات برسه
قبل اومدن مادر همسرت با همسرت صحبت کن منطقی بدون دعوا و داد و بیداد ازش بخواه حتی اگه مادرش درست ترین حرف زد ایشون هیچ واکنشی نداشته باشه تا مادرش برگرده تهران
بعد از رفتن مادرش ب صورت منطقی بشینید صحبت کنید که مادرش درست میگفته یا نه
خودت هم گفتی همسرت منطقیه
خودتم آرامشت حفظ کن حتی بدترین رفتار هم کرد لبخند بزن عموما بی محلی همیشه جوابه
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
