ببین واقعا قدر مادرشوهرت رو بدون
فکر کن ما عقدمون طولانی شده بود داشتیم عذاب میکشیدیم
میخواستیم بریم اجاره مادرشوهرم گریه میکرد میگفت نه اجاره مثل قلک سوراخه ، خونه باید بخرید
اونوقت ۲۰۰ و خرده متر خونه داشت همسرم میگفت مامان ما چجوری خونه بخریم تو این گرونی
میگفت چند سال دیگ عقد بمونید، ی بارم ب شوهرم با گریه گفته بود ک من به این خونه وابستهم نمیتونم دل بکنم، بنده خدا شوهرم هیچی بهش نگفته بود راجع ب خونهش،
باورت میشه نمیذاشت بیایم سر زندگیمون، نمیذاشت بریم اجاره، فشار میاورد ک عقدو تا زمانی ک پول جمع کنید خونه بخرید طول بدید!
انقدم شیطان صفته ک خدا میدونه، من ک سپردمش ب خدا
الانم باردارم نمیدونی چ بلاهایی سرم نیاورده از وقتی فهمیده باردارم
خدا خودش جوابشو بده