بچه ها بیاین بگید من چیکار کنم
من حامله بودم خونه ارثی پدرم رو بازسازی کردم اومدم توش بعد وقتی دخترم دنیا اومد همش مادرم نمیزاشت بغلش کنم میگفت تو مریضی هنوز گفتم خب حتما بخاطر خودم میگهمن خوب شدم و رفتار مادرم بود بدون اجازه من میبردش بیرون نشون همه میدادش دخترمو تو اوج گرما میبرد بیرون که خیس عرق میشد هرجا دلش میخاد میبره من بدم میاد الان دخترم هشت ماهشه مادرم هم میخاد بگه که اون داره بزرگش میکنه و هروقت خونه اقوام من حرفی بزنم مثلا چند وقت پیش میگفتم که چقد سخته بچه رو فرستاد مدرسه با همه جور ادم اشنا میشه و ازین حرفا
منو میزنه زمین که برو چرتوپرت نگو😔 خیلی خستم امشبم بهش گفتم نبرش گفت نه تا سر کوچه میرم گوشیشم نمیبره من کل اون موقعی که میبرتش بیرون استرس میکشم کاری کرده دخترم با اون اروم میشه من میخام مادری کنم نمیزاره انگار مثلا وقتی گریه میکنه میاد میگیرتش میگه بیا مامانی چیکارت کردن و ازین حرفا خستم بخدا