من و جاریم حدودا ۳ ساله ک باهم قهریم حتی بیشتر از ۳ سال سر ی سری چیزا ک تقصیر جفتمون بود اوایل ازدواج من ینس ۴ سال پیش خانواده شوهرمم با این جاریم بد بودن هرجا میشستم ازش بد میگفتن حتی خواهر شوهرم نزاشت وقتی پاگشا کرد برم خونش گفت دعا میده بهت الان ۳ ساله باهم دوست شدن رابطه من با خواهر شوهرم بد نیس خوبه ولی هر دیقهههه داره از اون جاریم یچه هاش خونش همه چیش پیش من تعریف میکنه هروقت منو میبینه از اونا میگه مثلا میدونه پدرشوهرم‌پسر منو خیلی دوست داره چند شب پیش شام خونش بودیم‌میگف بابا عاشق دختر اونه میگه وقتی میبینمش مثل ی تشنه آن ک سیراب میشم واقعا نمیدونم چرا اینجوری میکنه من هیچ واکنشی نشون نمیدم‌یا ی لبخند میزنم یا خودمو سر گرم‌میکنم یا نهایتا میگم اهان ولی اون ول نمیکنه
محل نده مرض داره
دعای جاریت روی خواهر شوهر بشدت اثر کرده😁
ب چپت بگیر اصنم حس حسادت راه نده بخودت فقط لبخند بزن
بش بگو مگه نمیگفتی خوب نیس و فلان
جاریه زیرزیرکی کار خودشو کرده و دور از چشم شما محبت میکنه به خانواده همسر.
مشخصه موفق هم بوده و تاثیرشو گذاشته.
جلو شما نشون نمیدن ولی قطعا روابطشون خوب شده.
بگو حتما بابا رو دعا خور کرده
ولش کن بابا حوصله داری همینطور ادامه بده چیزی نگو اصلا، بذار بگه بگه که خسته شه
باید با خواهر شوهرت قهر میکردی نه جاریت
خواهر شوهرت کمبود داره حسوده
بهش بی تفاوت باش بگو آره نوشه باید دلش تنگ شه
از زندگیشون میگه بگو خدا بیشتر بهشون بده وهمیشه خوشحال باش مخصوصا با شوهرت
انقدررر اهمیتی نده که خسته بشه سکوت لبخند و گفتن عه چه خوب
شما اصلا چیزی نگو و بیخیال باش
فقط دیگه پشت سرش اصلا چیزی نگو کلا درموردش حرف نزن.اونا هم میگن نه تایید کن نه رد فقط نگاه کن و حرفو عوض کن.به مرورو متوجه میشن جلو شما درموردش صحبت نکنن.
خودت باش و با خانواده شوهر خوب باش.
اصلی کاری به کارش نداشته باش مثل خواهرشوهرای منن حتی میخوان اسمم منو صدا بزنن اشتباهی اسم اونو میبرن
من الان سال به سالم نمیرم اینقد ناراحت میشن پیش خودم میگم اهمیتی ندارین برام
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
18 ثانیه پیش
20 ثانیه پیش
29 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
