من با دوست پسرم تو فضای مجازی اشنا شدیم یک سال از راه دور در ارتباط بودیم بعد البته بگم تو این مدت هم اومد شهر من هم دیگرو چندبار دیدیم خودش اهل اردبییله
تو این یک سال هم مادرامون اشنا شدن حالا با هم ارتباط گرفتن من الان برای درس و دانشگاهم اومدم اردبیل و اینجا هستم و دیگه نزدیک هم شدیم خانوادمم برای اینکه راحت باشم خونه گرفتن و خوابگاه نیستم وقتی اومدم اینجا مادرش و خواهر دوست پسرم همراه هم اومدن دین منو مادرم حالا صحبتای عادی شد کلا این دیدن برای اشنایی بود
از اون به بعدم باز با هم مادرا و منو دوست پسرم رفتیم بازار و حالا اینور اونور که شهر نشونمون بدن
ولی از اولین باری که منو دیدن هی هر دفعه دوست پسرم میاد میگه مامانم میگه تو لاغری. میگه باید بیشتر غذا بخوری چاق شی فلان
هر دفعه میگه منم حس بدی داشتم بعد گفتم که حالا نیا بگو بهم شاید مادرت نخواد من بدونم حرففااشو میگه نه همه چیو بهت نگفتم که چی دیگه دربارت گفته. گفتم یعنی بد گفته ؟ اول گفت نه بعد گفت نمیدونم شاید. از این حرفا از کجا بفهمم مادرش اصن راضیه من با پسرش باشم یا نه. والا چیزی بروز نداده و دوست پسرم از وقتی اومدم وابسته تر شده اینم میدونم حرف مادرش روش اثر داره هرچی بگه ولی نمیدونم چیکار کنم