من دو روز پیش فهمیدم باردارم با شوهرم رفتیم شیرینی خریدم بعد به خانواده هامون خبر دادیم حالا برادرزاده از دیشب بالا میاره داداشم صبح اومد گفت فقط به خاطر شیرینی هاست به خاطر اینکه پول ندن رفتن شیرینی بد خریدن
من شوهرم ماموریت هست مجبور بودم خونه مامانم بخوابم الان اومدم خونمون تنها دلم خیلی شکست ولی هیچی نگفتم