آخه نی نی سایت ترسید این حجم از باده معده ، سایت را از جا بردارد و ببرد . سایت ِِحساس به گوز 😀
بیچاره پدرشوهرت دلم سوخت🤣
و منی که آخر کلاس رسیدم
خخخخ من داداشام بچه بود باهم مسابقه هرکی بلندتر بزنن رو میزاشت 🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣البته برادرام میزدن
یک بارم لم داده بود جلو تلویزیون عادتشه خودشو میخوارونه گفت زززززااااارررررررررت.همه نگاش کردیم بلند شد گوش بچه برادرشوهرمو گرفت گفت برو دستشویی
یک بارم رفتیم خونشون من نامزد بودم از خواب بیدار شد گفت عروسم بیاد کنار خودم بشینه دست و رو نشسته چشا بر قه منم از سر ناچاری رفتم یک دفعه بی حال شدم احساس کردم جلو چشام سیاهی رفت شوهرم متوجه شد اومد کنارمون گفت چی به زنم گفتی گفت هیچی دیدم شوهرم داد زد اههههههه چه بو گندی گفت اهان از این حالش بد شد دو کاسه سیر خام خوردم و خوابیده بودم حالا تصور کنید چی میشه انگار تو قلب فاضلاب نشسته بودم
ای وای چه بد
بخدا ناراحت شدم
خودمو تو شرایطش قرار میدم سرگیجه میگیرم😧😨
من تو ماه ۹ بارداریم حالم دست خودم نبود واقعا اختیار نداشتم یه هفته ب زایمانم ،شوهرم قلقلکم داد این اتفاق افتاد😆فقط خودمو شوهرم بودیم
البت میدونست وضعیتم...
ولی خیلی خجالت کشیدم
وای بحال اسی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
29 ثانیه پیش
36 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
