شوهر من تک فرزنده مادرشوهرمم جدا شده با این که زنه مستقل و به قول خودش شیرزنیه و البته با من مهربونه (جدیدا حس میکنم زاویه گرفته ک دلیلشم نمیدونم)
ولی همش به شوهرم میگه علی برام نوشابه بریز علی ماست بخر علی امروز بریم فلان جا علی بیا دنبالم علی کوفت علی و مرض مثلا تااازه رفتیم خرید زنگ بزنه بیا دنبالم مجبوریم برگردیم منم چیزی نمیگم ولی شوهرم میبینه ناراحتم سعی میکنه از دلم دربیاره
و اینکه دوس داره از همه کارامون سر در بیاره و ببینه کجا بودیم و چی خریدیم
درسته شوهرمم هوای منو داره و بهم توجه میکنه ولی من حرصم میگیره همششش جوری رفتار میکنه انگار شوهرشه البته من عقدم برم سر خونه زندگی خودم بهتر میشه؟یا چیکار کنم کم کنه فرمایشاتشو؟