خیلی خوشحال میشم کسی خبر بارداریشو میده
تو سایت عکس بی بی چک میبینم از ته دل لبخند میزنم
بچه های فامیل ک دنیا میان با کلی هدیه میرم واسه تبریک
هر بچه ای میبینم با کلی ماشالله و لاحول ولا براش ذوق میزنم
ولی هیشکی نمیدونه یه کشو پر لباس سایز صفر دارم
هیشکی نمیدونه نصف یخچالم داروهای ناباروریه
ک این شکم و باس.ن چند ماه بی وقفه از اون همه امپول کبود بوده
من حتی نمیتونم با مادرم دربارش حرف بزنم
فقط شوهرم کنارمه و داره کنارم و پا ب پام اب میشه
گاهی ک میبینم بقیه بی مشکل باردار میشن بعد از کلی تبریک تو خلوت ب حال خودم اشک میریزم
از ترس اینکه این حس اسمش حسادت باشه و خدا باهام قهر کنه خودمو جمع میکنم و خدارو واسه سالم بودن اطرافیانم شکر میکنم
ولی دلم از غصه پره و چشام لبریز
نمیدونم کی قراره منم مادر بشم
میشه دعام کنین؟!