سر سفره نشسته بودیم منو مامانمو بابامو داییم .
بعد مامانم یه چیزی به داییم نشون داد که اون یکی داییم فرستاده بود . گفتم چی بود . گفت خصوصیه به حالت شوخی .
گفتم خوب بلند بگو ببینیم چیه چه خاکی باید تو سرمون کنیم دیگه . بعد داییم خندید . ولی من استرس گرفتم نکنه این حرفم باعث شه کسی خدایی نکرده چیزیش بشه . همین که گفتم چه خاکی تو سرمون کنیم . وای خدایا استرس گرفتم دیگه نتونستم شامم تموم کنم . 😭 پانیک شدم . چیکار کنم .
منظورم اینه که کسی خدایی نکرده خاک تو سزش بشه . متوحه شدید .؟ 😭😭
تو زو خدا مسخزم نکنید . خواهرانه کمکم کنید .