خدایی مشخصه ادم باشعوریه
من رفتم خونه ی مامانم اینا خواهر شوهرم سه روز اومد خونمون موند در صورتی که خودشم تهرانه و فاصله ی خونشون تا خونمون نهایت ۲۰ دقیقه است
بعدشم هی بخاطر اینکه من بفهمم که اومده خونمون تو جمع بلند بلند به جاریم تعریف میکرد.اخرم گفت خونه ی داداشمه
نگفت چرا گریه میکرد؟
هه مادرشوهر من شوهرمم خونه باشه کلیدو میچرخونه میاد تو نمیگه اینا دوتا زن و شوهر جوونن شاید درو باز کنه یهو با صحنه بدی روبرو بشه
نمیدونم والا
ولی خونه برادرش بوده دیگه برای فضولی هم نیومده اومده یه خط کش برداره انقدر زندگی رو به خودتون سخت نگیرید خونه زندگی ماها که جز مسائل سری سی ای ا نیست که
مشخصه فهم و شعور داره و ممکنه شوهرت قبلا که نبودی بهش گفته اگه چیزی لازم داشتی برو بردار یا هم اصلا دفعه اولش بوده مطمئن باش ازین به بعد اینکارو نمیکنه چون بدجوری جلوت شرمنده شده و اشکالی نداره قیافه گرفتی اونم حد خودش رو خوب فهمید اما واقعا خوشبحالت که اینقدر خواهرشوهرت شعور داره که بفهمه کارش که اشتباه بوده عذرخواهی کنه قدرشو بدون🌹
اسی من هروقت میرم بیرون در اتاق خوابمو قفل میکنم چون میدونم مادرشوهرم مباد خونم چرخ میزنه
میگفتی اتفاقا اشتباه بزرگت این بود که چون فکر میکردی من نیستم پاتو با خیال راحت گذاشتی توی خونه من
اینجا حریم منه
دوست ندارم چه وقتی هستم چه وقتی نیستم کسی بدون اجازه و بدون اطلاع قبلی بیاد داخل خونم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
