الان یکسالی میشه باهام بداخلاقه اصلابهحرفام توجه نمیکنه تابه حرفی میزنم بهم میگه زرنزدیاببن دهنه توحتی چندبارپیشه خانوادمم بهم گفته خیلی خجالت کشیدم.منم عصبی میشم بیشترباهاش بحث میکنم بعضی وقتاازخداخواسته قهرمیکنه میره چندروزخانه مادرش منم چون مادرش پرش نکنه هی بهش زنگ میزنم میادوقتی میادهم انقدمنت میزاره سرم که توبهم گفتی بیا.هی خدا