وقتي ازدواج كردم ٢٤سالم بود فكر ميكردم زوده بچم چهرم كمترم نشون ميداد
همسرمم چهرش بچه بود ميرفتيم دنبال اجاره خونه هيچكس جديمون نميگرفتن
دكتر ميرفتيم ميگفتن خواهر برادرين
هركي مارو ميديد ميگفت چقدر زود ازدواج كردين
من هميشه ناراحت بودم جايي ميرفتم سنمو بيشتر ميگفتم
حالا ٣٠سالمه 🙂و طلاق گرفتم اين بار نگران اينم سنم رفت بالا نكنه پير دختر شم نكنه بچه دار نشم
همه عمرم تو هر شرايطي حرص ميخورم فقط
خيلي حال الانم بدتره ولي از اين اسم طلاق و بالا رفتن سنم خيلي ناراحتم