خواهریام ممنون میشم کمکم کنید،از ۱۱سالگیم منو ب پسرخالم نشون کردن،اذرپارسال ازدواج کردیم(مخالفتای من واقعا سازگار نبود،تهدید شدم)الان دیگع واقعا نمیکشم،الان اون با مامان و خانوادش رفتع بیرون در حالی ک تو این مدت(چ نامزدی چ عروسی)یبارم منوبیرون نبردع،مادر ندارم دردمو بهش بگم،باهاش نمیسازم،دیگع بقدری ازش متنفرم ک هی بهش میگم برو بمیر برنگرد تو این خرابشدع،برا همع چیزش پول هست الا من و این خونع،میگع دوسم دارع اما مطمینم ندارع،خودش و پدرش در صورت طلاق تهدید ب مرگم کردن،توروخدا بگین چیکار کنم دیگع دارم از بین میرم