خواهرم ۱۸سالش بعد اومده بود خونه من بعد من ۲۰۰تومم رو نیز آرایشم پول گذاشتم رفتم آشپز خونه خواهرم هم اتاق خواب دراز کشیده بود سرش تو گوشی بود بعد اومدم دیدم ۵۰تومنش نیست همه جارو گشتم همه جا ها مطمعن بودم ۲۰۰تومن بعد به مهدیس گفتم تو ندیدی پولو اینجا پول گذاشته بودم تو برداشتی (سوالی گفتم نه که مثلا دزد باشه )بعد این گریه کرد زاری کرد تو به من تهمت میزنی و..بعد مامانم شب که اومد براشام به مامانم هم گفت به من میگه دزد بعدش من گفتم نگفتم و دیدم نه حرف حالیش نمیشه بیخیال شدم
بعد دیدم از جیب شلوارش یه پنجاه تومنی موقع راه رفتن افتاد زمین تو پذیرایی بعد شوهرم هم دید گفت مهدیس پولت افتاد خیلی دستپاچه شد اونم زود برداشت مامانم گفت تو که پول نداشتی گفت بابام داده ولی بابام اومد مامانم یواشکی پرسید گفت من ندادم
خانما بحث پنجاه تومن نیست ها بخواد من میلیون هم میدم ولی اینکه منو پیش مامان بابام بد کرد در حالی که من به منظور بد نگفته بودم خودش هم میدونه