من خونه نیستم بخاطر کار شوهرم هر ماه دوهفته میام خونه بابام حالا دیروز خواهر زادمو فرستادم چندتاوسیله از خونمون بیاره برام بعد تو دسشویی ی مار دراز زرد رنگ دیده😭😭😭حالا چکارکنم دیگه میترسم برم خونه دیشب از ترس و فکروخیال خوابم نبرد
ب شوهرم زنگ زدم گفتم خونه رو بفروش گفت آخه الان دستمون تنگه اگ بخوایم بخریم باید ی چیزی رو پول خونمون بزاریم مگه اینکه اجاره بشینیم نظرتون چیه
پسرم (امیرحسینم)تمام زندگیمه دلم میخواد براش مادر خوبی باشم هدفدار باشم تا اونم تو زندگیش هدفهای خوبی داشته باشه انشالله🙏🌹
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
مار ی جا نمیمونه.پارسالم تو خونه ما و زیر بچم ماربود.تا بیام زنگ بزنم آتش نشانی رفت زیر پرده و غیب شد.
بعدش کل خونه رو زیر و رو کردیم.وسایل رو تک تک بردیم حیاط دوباره چیدیم آب شده رفته تو زمین
بالاخره رسیدم ب آرزوم(17تیرما1403)خدایاشکرت.بزرگترین آرزوم استخدام شدن تو آموزش وپرورشِ.دلم خیلی ب درد میاد وقتی ی عده نادون میگن اینهمه درس خوندی ک حالا کهنه بشوری؟واسه رسیدن ب بزرگترین آرزوم نیازمند دعای شمام.پس واسم خواهری کنید و هر جور میدونید دعاکنید.شایدبا نفس حق شما من ب خواستم رسیدم.