راکوتان جوش صورت ی لحظه میاین راهنمایی

darya_ms

عضویت: 1400/04/30

تعداد پست: 30037

اره منم خوردم 

1401/06/25

|

10:40

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کرسی_برقی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/14

تعداد پست: 1126

اره منم خوردم 

چندسالت بود خوردی؟

مشکلت چی بود ؟بعد قطعش برنگشت جوشات؟🥺

1401/06/25

|

10:40

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zizi2079

عضویت: 1399/12/22

تعداد پست: 664

عزیزم گل سرشور بخر بزن عالیه ازعطاری

من راکوتان کبدمو چرررب کرد با21سال سن! داغون کرد کبدمو، الان دربه در دنبال دکتر کبدم

بعد مرگم شعرهایم را بخوان تا بشنوی..سرگُذشتم، تلخ‌تر از درگذشتم بوده است!🖤

1401/06/25

|

10:40

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zizi2079

عضویت: 1399/12/22

تعداد پست: 664

ولی راکوتان برای جوش عالیه

اما خب عوارضش وحشتناکه

بعد مرگم شعرهایم را بخوان تا بشنوی..سرگُذشتم، تلخ‌تر از درگذشتم بوده است!🖤

1401/06/25

|

10:41

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کرسی_برقی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/14

تعداد پست: 1126

عزیزم گل سرشور بخر بزن عالیه ازعطاری من راکوتان کبدمو چرررب کرد با21سال سن! داغون کرد کبدمو، الان د ...

وای چرا مگه چی داره ک رو کبدت تاثیر گزاسته؟

ب خدا خسته شدم از بس رفتم عطاری و چیزای مختلف زدم 

1401/06/25

|

10:42

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

کرسی_برقی

مدیر استارتر

عضویت: 1401/02/14

تعداد پست: 1126

ولی راکوتان برای جوش عالیه اما خب عوارضش وحشتناکه

چ عوارضی توروخدا بگوو نترسون منو😭

1401/06/25

|

10:43

0 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zzahraa7575

عضویت: 1398/07/28

تعداد پست: 29702

عزیزم گل سرشور بخر بزن عالیه ازعطاری من راکوتان کبدمو چرررب کرد با21سال سن! داغون کرد کبدمو، الان د ...

عزیزم بدترین راه حلو گفتی اخه

1401/06/25

|

10:44

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zzahraa7575

عضویت: 1398/07/28

تعداد پست: 29702

چ عوارضی توروخدا بگوو نترسون منو😭

من خوردم عوارضش خشکی لب و خشکی مو دیگه چیزی نیست نترس جوشاتم میره 

1401/06/25

|

10:45

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

خوشگل1موفرفری

عضویت: 1400/03/26

تعداد پست: 3143

خیلی عوارض داره. 

چربی خون رو بالا میبره، تا زمانیکه مصرف میکنی باید حواست به چربی خونت باشه و آزمایش بدی. 

کبدو داغون میکنه. 

تا یک سال بعد از مصرفش نباید باردار بشی. 

ریزش موی شدید میاره. 

حالت تهوع و سرگیجه

... 

خدایا ایکاش کمتر می آفریدی ولی آدم تر می آفریدی                    

1401/06/25

|

10:46

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6414

سلام عزیزم من انواع راکوتانارو خوردم البته قبلش دکترم برام ازمایش کبدی نوشت کبدم سالم بود برام تجویز کرد 

ولی راکوتانو باید با آب فراوون بخوری تا بهت اسیب نرسونه با اب زیاد بخوری هیچی نمیشه عوارضشم کمترمیشه 

من جوشام خیلی بد بود درکنار راکوتان چندتا قرص دیگه هم خوردم خداروشکر خوبشدم الانم درگیر جای جوشم ک برطرف شه

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/06/25

|

10:47

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zahra87870

عضویت: 1401/06/19

تعداد پست: 455

من ۴ساله صورتم جوش میزنه هر سال راکوتان خوردم ولی وقتی خوردم تموم جوش هام بیشتر شد و صورتم جای جوشاش به صورت فرورفتگی شد تقریبن ۸ماه صورتم خوب جوش نمیزد اما باز شروع کرد جوش بزنه هیچ فایده ای نداره

ی مدت خوبه بعد دوباره برمیگرده

1401/06/25

|

10:47

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6414

خیلی عوارض داره.  چربی خون رو بالا میبره، تا زمانیکه مصرف میکنی باید حواست به چربی خونت باشه و ...

با آب فراوون بخوری هیچییی نمیشه عزیزم خوددکترام تاکید میکنن ک با اب فراوان خورده بشه 

اب ک میخوری بدنتو پاکسازی میکنه نمیراره چربی خونو بالا ببره یا...

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/06/25

|

10:48

1 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

07negin

عضویت: 1401/03/20

تعداد پست: 6414

من خوردم عوارضش خشکی لب و خشکی مو دیگه چیزی نیست نترس جوشاتم میره 

واسه منم همینا بود 

تنها چیزی ک باعث افتخارمه تو این همه سال زندگیم امیدیه ک هنوز ب خدا دارم با وجود همه ی دردام بازم اسمشو میارم و ب خودش پناه میبرم...ازوقتی ک ب دنیا اومدم مادرزادی مشکل مجاری داشتم پنجسال تموم هیچکی از مریضیم سردرنیاورد درنهایت مشکلموفهمیدن و عمل شدم تو این مدتم اکثرن روزام تو بیمارستان گذشت و زیر سوروم و امپول جون میکندم و دلم ب دستکش دکترا خوش بود ک اگه دخترخوبی باشم و گریه نکنم بهم ازاونا میدن تا توشون و بادکنم و بادکنک داشته باشم تو اون شدت مریضیم بابام دوتا دستامو با قاشق میسوزونه هنوزه ک هنوزه جاش هست (بعداز خوب شدنم زندگیم با پدر عصبیم ادامه دار شد جوری ک از شدت استرس لکنت زبون گرفتم و با زور حرف میزدم یکم ک بزرگ ترشدم ب مادرم خیانت کرد و ب کوچیک ترین چیز گیرمیداد تا مادرمو از خونه بندازه بیرون از کتک بگیری تا فحش بارمون میکرد  چندبار میخاس مامانمو بکشه واسه منی ک تنها فرد زندگیم و مادرم میدونستم دیدن اشکا و اذیتاش خیلی سخت بود از یطرفم خودم و اذیت میکرد آبروی مامانمو برد تو فامیل با عموم رفته بود خاستگاری  ب مادرم تهمت مریضی زده بود درحالی ک هیچیش نبودبعدشم معتاد میشه و وضع مالیمون روز ب روز بدتر و همیشه هم فامیلای مادرم مسخرمون میکنن و ماام بخاطر پدرمون همیشه سرخورده میشیمو سرمون پایینه میدونم مهم نیستن ولی وقتی اسمش میاد انگار غرورم له میشه و بغض کل گلومو میگیره وقتی ک تو این جو زندگی بزرگ شدم ک با ی اقایی اشنا شدم شده بود دلخوشیم امیدم پناهم ک بعداز 9 ماه تصادف میکنه و فوت میکنه قصدمون جدی بود حتا دوسداش خانواده ها بفهمن من بخاطر پدرم مخفی میکردم بعداز خبری ک ازش شنیدم کلللل دنیا خراب شد رو سرم ب جرات میتونم بگم پنججح روز تموم لب ب یقاشق غذاهم نزدم فقط میخابیدمو با فکرا و خاطرها و غم نبودنش دیواااانه میشدم ولی بازم گریمو تو خودم حبس میکردم تا یوقت مامانم شک نکنه😔یکسره فکرخودکشی میزد ب سرم از یطرفم پدرم بهم زورمیگفت و با اخلاقش اذیتم میکرد بهتره بگم بیشتر دلتنگ ترمیشدم🙃اخه من همش با خیال اون بود ک این زندگی و تحمل میکردمو اهمیت نمیدادم ولی دیگه نبوداگه اینارو برات نوشتم فقط بخاطر اینکه من با وجود همه ی این حال خرابیا ب خدا امیدوارم چرا تو نباشی رفیق؟ امیدوارباش شاید فصل بهارزندگی ماام برسه🌈❤

1401/06/25

|

10:49

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب

zzahraa7575

عضویت: 1398/07/28

تعداد پست: 29702

واسه منم همینا بود 

همیناس برا نود و پنج درصد مردم

1401/06/25

|

10:49

2 نفر لایک کرده اند ...

گزارش پست نامناسب