از زیر صفر شروع کردیم یعنی با کلی بدهی ووام و قرض
هیچ حمایتی هم از طرف هیچ احدی نداشتیم عاشق بودیم ازدواج کردیم ی سال شهر خودمون موندیم بعد به خاطر شرایط کاری بهتر مهاجرت کردیم از گیلان بخ بندرعباس که هیچ کس وکار و اشنایی نداریم ۷۸ ساله اینجاییم
کار و تلاش زیااااد دو تا شغل داره همسرم الان تا اخر ماه شغل سومم شروع میشه منم پا به پاش بودم ولی دو سال بچه دارم فعلا خونه دارم انشالله تا ۶ ۷ ماه دیگه دوباره میرم کمک همسرم
یومیه راحت میگذره خرج راحت گیکنیم اما هنوز خونه نخریدیم انشالله کار سوم برامون پر روزی باشه
خلاصه خیلی سختی کشیدیم خییییلی خیییلی
اوایل عروسیمون گاهی پول نداشتیم نون بخریم یا کرایه بده همسرم بره سرکار حتی تیکه تیکه بردم طلا فروختم بدهی دادیم جلوی چشمم طلافروش حلقه مو شکست هق هق زدم ناخواسته بنده خدا خیلی عذر خواست چند ماه عروس بودم؟۴ ماه