سلام وقتتون بخیر.... نمیدونم چقدر از من میدونین ولی بگمن حامله ام الانم خونه بابامم.... برای سیسمونی بابام یبار میگه آره یبار میگه بمنچه..... بعدم میخواد از تو دیوار و شیپور بخره من بچه اولمه وسایل نو میخوام بهم جهیزیه هم نداده.....تو خانواده شوهرم به اندازه کافی سرشکسته شدم بنظرتون چیکار کنم
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
اول اینکه پروفایل برا خودمه برندارید مرسی بعد از کلی گشتن به اصرار با شوهرم رفتیم تا اون طوطی که دوست داشتم بخریم خیلی خوشحال بودم اونروز یادمه صاحبش گفت چون دوسش داری بهت میدم چون میدونم خیلی علاقه داری بهش قول دادم خیلی مواظبش باشم بیشتر از چشمام اومدم خونه از خوشحالی خوابم نبرد اونروز روز ها گذشت ما بیشتر وابسته هم شدیم خیلی دوسش داشتم به داشتنش مغرور بودم تو شهر غربت رفیق تنهایی هام بود باهم بازی میکردیم قایم موشک و💔باهم میخوابیدیم شبا چندبار بیدار میشدم ببینم جاش خوبه سردش نباشه بخاری زیاد نباشه گرمش بشه اذیت بشه تا یکم بیحال میشد یروز کل دنیا رو سرم خراب میشد که جگر گوشه من چشه من خونه تمیز میکردم اون برام آواز میخوند من آشپزی میکردم برام آواز میخوند من آرایش میکردم اون روی شونم سر به سرم میزاشت گاهی از دستش عاصی میشدم ولی بازم شیرین بود اذیت هاش تا اینکه اونروز شوم رسید بنا به دلایلی که بهم ریخت فکرم اون پر زد رفت چقدر گریه کردم دنبالش گشتم الان بیشتر از ۴۰روزه رفته ولی من نمیتونم فراموش کنم شب روزم گریس من واقعا بدون اون مریضم اون برای من پرنده نبود عضوی از قلبم بود من واقعا نمیبخشم اونی که باعث شد بره💔😔هرروز از خدا میخوام برگرده خدا میشه یروز اونی که پیداش کرده زنگ بزنه بگه دلم به رحم اومد بیا پسش بدم بهت تموم اینارو با اشک نوشتم :)💔من یه دیوونه دلتنگم کاربری موفرفری سایت سابق
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
آره میگه اول برای ی داداشم ماشین بخره بعد اگه شد من
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
احترام پدر رو همیشه نگه دار عزیزم، کار بابا هم درست نیست. اما من که پدر و مادرم فوت کردن می گم بهتون که سکوت کن چیزی نگو پدر هر جه قدر هم شما رو اذیت کرد شما چیزی نگو بعدا متوجه می شی چی گفتم و بابا خودشون پشیمون می شن، انشالله روابطتون خیلی خوب و صمیمی بشه
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
بخاطر اینکه خونه خودم دوره و ویار شدید دارم هیچ کاری نمیتونم انجام بدم و یکمم جفتم پاییه استراحت مطلقم فعلا
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
عزیزم منم بابام درحد چند دست لباس سیمونی بهم داد نه تخت نه کمد نه کالسکه نه گهواره ولی برا خواهرم تخت و کمد وسرویس قابلمه وهمه چی داد ....ناراحت شدم اما چه میشه کرد انشاالله که بچه ت سالم بدنیا بیاد غصه نخور
نداره واقعا این رسمای بیخود چیه اگه هم بخره لطف کرده اصلا وظیفه نداره
عزیزم رسم هر طایفه و شهری فرق داره من همون اول به بابام گفتم که اگه نمیتونی یا نمیخوای بخری بگو گفت میخرم ولی حالا داره دبه میکنه..... من خودم اجاره نشینم و سائل نوزادم گرونه آدم نمیتونه یهو بخره باید اول میگفت که یه فکری با شوهرم کنم نه الان که تا 7 ماه 3 ماه بیشتر نمونده
ثمره عشقمون 🤩🥰 نفس منی...قلب بابایی... منو بابا هم که بدون هم نمیتونیم... بالاخره اومدی خدایا همه چشم انتظارها و به حاجتشون برسون.. تاریخ 14/12/1401خاص ترین تاریخ زندگی مشترک منو بابایی
به نظرم وظیفه ای نداری برای خانواده شوهرت توضبح بدی چقدر رو میدید بهشون کلا خیلی سکوت کن اونجا هستی حریم بزار پدرتونم براتون سیسمونی تهیه کردن دستشون درد نکنه روی چشم شما نخریدن روی سرتون خدا به خودتون قوت بده تلاش کنین خودتون تهیه کنید و لذتش رو ببرید😍