من تا اخر ماه چهارم ویار( حالت تهوع) داشتم. تا اخر هم از چای و گوشت قرمز خوشم نمیومد اما گاها میخوردم چایی و گوشت قرمز هم اجبارا میخوردم😅 در هر دو بارداری مشابه هم بودم.
یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
شوهرمم عادت کرده بود حتی تو املت هم ذرت میریخت پفک میخریدم تو بستش له میکردم با قاشق میخوردم اصرار هم داشتم که اینطوری ی مزه دیگه میده
یه مامانِ کوچولو که فسقلیش آسمونی شدهدلم برای انگشتای کشیده و کوچولوش ، موهای مشکی ، مژه های بور و لپای گول منگولیش حسابی تنگ شده .. قدر بدونیم ... من حتی حسرت پیچیدن صدای گریه هاش تو خونه رو میکشم
بارداری خیلی تو روحیم تاثیر گذاشته دائم با همسرم پنج ماه اول دعوا میکردم سر چیزهای بیخود فقط از چهار ماه بارداریم لذت بردم پس لطفا اگه تو این دوران یا بعد از زایمان بحث و اینا دارین اصلا به جدایی و برم خونه پدرم فکر نکنین اینا همش بخاطر بهم ریختگی هورمونه💜