2777
2789

نظافت و بهداشت چیزیه که تو خونه ما وجود نداره

هیچ کس رعایت نمیکنه

خداشاهده کمرم برید انقدر شستم و تمییز کردم بازم همینه نه کسی کمک میکنه نه رعایت میکنن

دفعه قبل واسه عید تنهایی کمرم برید کل خونه۲۰۰ متری رو تمییز کردم یک نفر کمکم نکرد رفتم دانشگاه ۳ ماه بعد اومد به قران قسم یه دستمال نکشیده بود یه نفر گند و کثافت برداشته بود اشپزخونه رو

مامانم در قابلمه روغنی رو نشسته میذاره تو کابینت با ظرفای تمییز بهش میگم خو نشستی هم نشستی بذار خودم میشورم چرا با ظرفای تمییز قاطی میکنی؟میگه حوصلهدندارم

صبح سرویس بهداشتی انقدر بو میداد که نمیشد نفس کشید رفتم بشورم دیدم جوهرنمک هنوز همونیه که من خریده بودم تموم شده انداختنش یه گوشه 

با وایتکس و تاید و هرچی گیرم اومد شستمش یه ساعت نشد دیدم دوباره کثیف شده

گلاب به روتون مامانم میره پشت سرش خوب اب نمیریزه

رفتم حموم صابون و شامپو نداشتیم

حموم به شدت حال بهم زن

ظرفا کثیف مونده تو اشپزخونه

خسته شدم واقعا بریدم خانواده‌م به شدت ادمای کم شعور و درکی‌ن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

وای درکت میکنم خونه ی ما هم اینجوریه با اینکه 4تاخواهربم ولی به شدت گشاد و تن پرور هستن منم میبینم اینا کاری نمیکنن زورم میاد انجام بدم. فکرشو بکن بیدار میشن رختخوابشونو جمع نمیکنن لباسا وسط سالن ولو شده بعد مثلا بابام با مهربونی به یکیشون بگه فلانی عزیزم رختخوابتو جمع کن یهو مامانم میپره ولش کن دیگه چیکارش داری یه ساعت دیگه میخواد دوباره بخوابه 

نظافت چی استخدام کن سخته خودتت تنها

من ۲۰ سالمه دانشجوم درامد ندارم

بریوم از دستشون

تو این سنم هیچ دوستی برام نمونده بس که میترسم برم تولد نکنه بیان خونه مون

میترسم برم خونه شون نکنه بیان خونه مون

مامان بابام اکمده بودن دنبالم خوابگاه مامانم بو عرق میداد لباسا چروک بدون ارلیشی چیزی با دمپایی ابی پلاستیکی مال بیمارستان خواهرم پاشد اومد با هم اتاقیم افتاد به روبوسی 

از خجالت مردم

اونا که راحتن ، تو هم درخت نیستی خدا رو شکر 

زندگی کردن باهاشون سخته

بخدا لوس نیستم ولی وقتی تمییزکاری میکنم چون همش کثیفی جلو چشممه تا چند روز حالم بد میشه اصلا نمیتونم چیزی بخورم

مامانم هر مدت فلاسک خارجی میخره برای چای ولی چون هربار چای درست میکنه فقط چای خالی میکنه دوباره روش چای درست میکنه فلاسکا زررررد شدن ادم چندشش میشه صبحونه بخوره

فلاسکمون نو عید فطر خریدیم ولی انقدر زرد شده پاشدم رفتم با مایع و وایتکس شستمش حالا دلم نمیگیره دیگه چایی بخورم

من ۲۰ سالمه دانشجوم درامد ندارم بریوم از دستشون تو این سنم هیچ دوستی برام نمونده بس که میترسم برم ...

چ خوب ک تو مثل اونا نشدی؟؟په دیگه دوران کثیفیو چرکولکی.ماشالاه خواهرم داری.بنظرم خونه ای ک دوتا دختر داره باید بدرخشه.اول وسایل اضافه رو بریز بره دورت خلوت شه.بعدم ی مدت با خواهرت بیوفتین ب جون خونه.تا خونه نظم بگیره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز