بچها داشتن تو کوچه بازی میکردن دعواشون شده یکی با چوب یا سنگ نمیدونم زده به چشم یکی از بچها
بچها ۹_۱۰سالشونههه
حالا میگن پسرخالم زده
تو خونه نشسته بودیم سرو صدا شد عمه و مادر بچه جیغ میزدن کلی ادم جمع شدن مامانم فقط رفت پسر خالمو گرفت اورد تو خونه درو بست از بس ک گریه میکرد از استرس هی بالا میاورد میگفت به خدا من نزدم بعد مامانم زنگ زد خالم اومد خالمم فقط خودشو میزد میگفت بدبخت شدم☹☹
انداختن گردن پسر خالم ۱۰سالشه اون پسره و بردن بیمارستان فارابی گفتن چشمش باید تخلیه شه منتظرن یه دکتر دیگه بیاد😭😭
خانواده پسره گفتن ما اینو (یعنی پسر خالم)میکشیم
خالم داره سکته میکنه فقط جیغ میزنه
پسر خالم هی قسم میخوره میگه دست رو قران میزارم ک من نزدم یکی دیگه زده چون من ترسیدم فرار کردم انداختن گردن من
بچهایی هم ک اونجا بودن میگن این نزده ولی اون پسره ک چشمش اسیب دیده گفته این (پسر خالم)زده
خونه خالم شده صحرای کربلا همه گریه میکنن دعا میکنن اون بچه چیزیش نشه
پسر خالمم داره از استرس میمیره میگه بخدا من نزدم
ولی خانواده اون بچه ک قبول نمیکنن ب نظرتون چی میشه
اگه اونا شکایت کنن پسر خالمو چیکار میکنن؟؟؟؟؟؟؟؟
خالم داره سکته میکنه فقط گریه میکنه میگه بچمو قصاص میکنن