مامانها بچم الرزی شدید داره از هست ماهگی به دلیل افت شیر برای رزیم مجبور شدم کلا شیرخشکیش کنم اونم یه دفعه چون تجربه نداشتم یه دفعه به حرف پدرو مادرم شیررو قطع کردم آنوقت بچم مجبور شد شیرخشک تلخ مخصوص الرزی بخوره از لحاط روحی هردو به شدت آسیب دیدیم هم من هم بچم با اینکه یک سال و دوماهشه هنوزم دنبال سینه مادر میگرده خیلی بهم ریخته شدم خیلی گریه کردم روزها می اومدم اداره فقط گریه گریه گریه
الان بچم پیش مادرم نگه میدارم از خواب صبحش زده میشه چون ناچارا از ساعت ۶ صبح بیدار میشه چون فهمیده میره خونه عزیزش دیگه بچم نمیخوابه یه جور استرس داره تو خونه مادربزرگش نمیخوابد مییاد خونه بدلجی میکنه چقد میتونم این شرایط را تاب بیارم خوابش بهم ریخته شده بچه ای هم بود که با شیر میخوابید مادرم نمیتونه اونجوری بخواباند دیگه اصلا موندم کلافه ام تو اداره هم بعد از دوازده سال کار ت مالی یه پست بی دردسر باهزارجور زحمت این پستو گرفتم اصلا درمونده شدم اگه مرخصی بگیرم بی شک این پست را از دست میدم تازه واسه امرار معاش مجبورم مغازه ام را بفروشم به نظرتون صلاح هست الانم مالی مشکل داریم کلا فروش مغازه ام حتمی هست دلم میخواد تو خونه بودم بدون دعدعه مالی بچمو بزرگ میکردم بع نظرتون بفروشم بمونم بچمو نگه دارم یا بفروشم پرستاربگیرم خودم هم سرکار بمونم واسه این میخوام پرستاربگیرم که بچم تو خونم بمونه و تا ساعت ۹ بخوابه اصلا درمونده شدم