بنظم من هیچ وقت فراموش نمیشه من از بچگی عاشق پسر عموم بودم همیشه خواب میدیدم تو بغلشم ازدواج کردیم خیلی دوسش داشتم بشدت جوری بود وقتی چند وقت نبودش نزدیک ماه واسه کارش یه شهر دیگه بود میدادم خواهر کوچیکم شمارشو بگیره باهاش حرف بزنه تا منم صداشو بشنوم ۹ سالم بود تا الان که ۱۸ سالمه هنوز دیوانه وار دوسش دارم و ازدواجم کردیم ۱۶ سالم بود یواشکی باهم حرف نیزدیم بعد که به احساسمون اعتراف کردیم نزدیک شیش ماه قایمکی باهم دوست بودیم بعدش اومدن خاستگاری الان ۷ ماه عروسی کردیم