ی دوقلوی ۱ سال و ۱ ماهه دارم.دخترن.یکیشون شبا از ساعت ۳ همش خواب و بیداره.جفتشون ساعت ۶ و نیم بیدارن.اون یکی راه افتاده و خیلی شیطونه همشم از رو زمین چیز میز برمیداره میخوره.این یکی چهار دست و پا هم نمیره و میبرمش کار درمانی.به یکیشون شیر خودمو میدم چون شیشه نمیگیره.اون یکی ام فقط شیر خشک میخوره. ب حد مرگ بدغذا ان.خیلی ام نق نقو و گریه عو هستن.خیلی خسته ام.هرر روز سردرد دارم.هر روز استامینوفن میخورم.قوی تر نمیتونم بخورم چون شیر میدم.دلم خواب میخواد.دلم روزای قدیممو میخواد.خوش گذرونی سفر.شادی.با اینا ی بار سفر رفتیم دلم میخواست بمیرم انقد اذیتم کردن.هر روز و هر شب ارزوی مرگ میکنم ولی خدا صدامو نمیشنوه😢چ کار کنم.خسته شدم.مامانمم اخر هفته ها میاد کمکم بعضی وقتا ام ما میریم خونه مادر و مادر شوهرم.خاله مم طبقه پایینمون زندگی میکنه ولی با هممممه اینا غذوب ک میشه دلم از غصه و غم میخواد بترکه.شبا ک بیدار میشم بچه رو خواب کنم تو تاریکی گریه میکنم.چرا من؟؟
خدا بهت صبر بده
حق داری شرایطتت سخته ولی انشاله از 2 سالگی بهتر میشن
اخ میفهمم چی میگی
بزار یکی دوسال بگذره خیلیییی بهتر میشن
من یکی دارم دیوونم کرده خدا بهت صبر بده
منم دارم ۷ سالشونه به خدا تو این ۷سال به معنای واقعی پیر شدم
عزیزم این روزا هم میگذره قوی باش به تغذیه خودت خیلی برس شده لباس پاره پوره بپوش ولی چیز خوب بخور تقویت بشی .از شوهرت وقت هایی که خونه ست کمک بخاه
دختر خاله من دوقلو داشت یک سال بعدش باز باردار شد یکی دیگه آورد
الان شدن سه قلو رسما
اینو گفتم به خودت امیدوار بشی
ای جانم .دوقولو😍..خداحفظشون کنه...
.
صبور باش گلم...این روزها هم سپری میشه....
شوهرت کمک میکنه بهت؟روزی یک ساعتم که شده برو پیاده روی .به شوهرت بده نگهشونداره
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
