تولد من و داداش بزرگم تو یه روزه
بعد اون یزد بود میخواستیم بریم اونجا تولدشو تبریک بگیم پسر دخترخالم فوت شد همچی کنسل شد
بعد همون روز تولدمون یهویی اومد شهرمون با کیک و..خیلی یهویی غافلگیرم کرد فقط تونستم تو بغلش گریه کنم اخر سر بهش گفتم تولدت مبارک عشق اجی🥺💗
خیلی دوسش دارمممم..