سلام خانوما تورو خدا هیچ وقتتتتت هیچ وقت با یه خانواده با سطح فرهنگی بالاتر و درجه یک تر از خودتون ازدواج نکنین 💔💔💔😭😭
بچه ها من و میشناسین من شوهری داشتم که آقاترین مردی بود و هست که میشناسم متانتش مردونگیش و به کل همه چی اخلاقش...
بهترین زندگی رو خودش برام برپا کرد من خانواده خیلی سطح پایینی دارم.... بماند که چقدر پدر و مادرم بهش فشار اوردن درسته ثروتمند بود و متین ولی... 😭بخدا اشکام گوشی رو خیس کرد😭😭کلییییی طلا برام گرفتن کلیییییییی امکانات بخدا جهیزیمو خودش داد 😭😭من خودم چهار پنج تیکه ارزوناشو بردم 😭😭😭سه دست مبل دستساز گرفت خیلی گرون یخچال و تلویزیون و ظرفشوییی و تقریبا همه چیییییی 😭😭😭 کلییییییی هدیه و... که خانوادش برا خانواده ام و خودم اوردن به چه احترامی چقدر خانوادش به من و خانوادم احترام گذاشتن اونوقت خانواده ی من هزارتا تیکه اضافه کردن به لیست که اون بگیره بخدا الهی بمیرم لال شدم هیچی نگفتم هرچی خودشون نداشتن و نمیدونستن چیه برام لیست کردن 😭😭😭😭😭😭بخدا خونمون که مال شوهرم بود خیلی بزرگ بود اولین باری که منو برد نشونم بده من بدبخت به جای اینکه شادی کنم به هوا بپرم که خونه ویلایی و بزرگ و..... نشستم به گریه کردن جلو شوهرم 😭😭😭گفتم منصور بخدا نمیتونم خونه رو با دو سه تیکه پر کنم کلی بغلم کرد اشکامو پاک کرد گفت تا من هستم غم به دلت راه نده 😭😭خودش این زندگی رو ساخت که مطابق رویاهای یه دختره اما خانوادم دریغ از یه ذره احترام که به این مرد که تقریبا چهل سالشه بزارن 😭😭😭بخدا من حداقل ماهی شیش ملیون تومن فقط برا خونه بابام تو این مدت از جیب شوهرم خرید میکردم که کاش دستم میشکست و نمیخریدم هربار واسه خونه میرفتم بازار برا اونا هم خرت و پرت میگرفتم 😭😭😭شوهرم واسه تولد خواهر دبیرستانی من توگردنی طلا بهش کادو داد حد اقل بیست ملیون قیمتش اونوقت خواهر من دریغ از یه تشکر حتی نگفت ممنون 😭😭😭😭
مادر شوهرم خیلیییییی مهربون و خوبه از مامانم برام بهتر بوده 😭😭😭بنده خدا یه ذره از نظر روحی مریضه افسردگی داره 😭😭😭بعد مامان خر بیشعورم هزار بار هی به روی شوهرم این ماجرا رو اورد هی میپرسید بهتره مادرتون دلیلش چیه؟ درمان نداره؟؟ 😭😭😭خودم میفهمیدم شوهرم دلخور میشه اما بروش نمیاورد 😭😭شوهرم بدش میومد بیاد خونه بابام واسه شام و نهار و خواب میگفت احترام و ارزشم کم میشه اونم منی که نزدیک چهل سالمه 😭😭من کلیییی التماس میومد کلا نهار یا شام میخورد میرفت یه روز خواهرم نیومد یه سلامش کنه با اینکه شوهرم هروقت ماموریت خارج میرفت براش دو سه تا تیکه هدیه میاورد 😭😭😭بعد اونروز گفتم چرا سلامش نمیکنی گناه داره 😭😭برگشت گفت بهش بگو اینجا پلاس نباشه من معذب میشم برگشتم از اتاقم برم بیرون شوهرم پشت سرم وایساده بود بخدا فقط اشکام اومد به خواهرم گفت من دیگه نمیام تا شما راحت باشین 😭😭😭دیگه هم نیومد 😭😭😭منو از اون زندگی نکبت برد به رستورانای گرون مسافرت خارج و..... ولی من.....
بچه ها من مطمئنم که من نه تونستم و نه میتونم خوشبختش کنم 😭😭
یه دفعه میخواست امتحانم کنه که چقد پشتشم گفت طلاهاتو بده لازم دارم باز برات میخرم بعدا طلاهایی که هیچ وقت من خوابشم نمیدیدم و اون برام خرید 😭😭😭 محکم بهشون چسبیدم که اینا مال منه از کجا معلوم ورشکست نشده باشی دیگه هم نمیخری
منم با اون خواهر 😭😭هیچ فرقی ندارم
از اون روز به بعد 😭😭دیگه منصور سابق نشد انگار فهمیده بود اشتباه کرده تو این ازدواج😭😭😭😭 منم تو همین اوضاع باردار شدم 😭😭😭دوباره اشتباه کردم که بهش نگفتم 😭😭😭
بعد از یه مدت که اصلا نه بغلم کرد نه محلم میزاشت نه.... یه ذره بهتر شدیم 😭😭اون رفت یه ماموریت به افریقای جنوبی 😭😭دو هفته من خر بی لیاقت عوضی و اشغال هرزه تو این مدت تو تل با یه پسری اشنا شدم بخدا فقط کنجکاوی یه بار همو بیرون دیدیم شوهرم که برگشت کلی کادو برام اورده بود
😭💔😭💔😭💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔💔داشتیم شام میخوردیم گوشیم زنگ زد شوهرم جواب داد لقمه تو گلوش پرید گذاش رو بلنگو پسره داشت با من حرف میزد که چقد خوشکلی و موهای.... 💔💔💔💔بخدا شرم دارم بگم من بچه اون تو شکمم بعد لاس زدن با... 💔💔 فقط به خاطر دو هفته دوری 💔💔💔تا مرز سکته رفت اونشب انقد کتکم زد انقد زد منو خودشم فقط اشکاش میومد 💔💔💔 میخواست لگدم بزنه که گفتم حامله ام جواب آزمایش هم دید تو خونه از اون روز زندانیم کرده بهم گفت همه چی بین ما تمومه بچمو بدنیا بیار بعدش خودم مثل یه سگ از این خونه بیرونت میکنم یه جمله گفت خیلی قلبم شکست گفت منو باش با کی تو فکرم خاطره ساختم بعدم گفت تو این دو سه ماهه حتما با کسی اشنا میشه این چند مدتم فقط برام غذا از بیرون میاره میره هر کاری دارم فقط بهش پیامک میدم حتی یه بارم با هم حرف نزدیم
میخواد منو از پسرم جدا کنه 💔💔💔
ولی میدونم که مادر هرزه بدرد بچه هم نمیخوره میدونم زنی که بگیره حتما مراقبشه بچه به دنیا بیاد هم میخواد طلاقم بده منم نه مهریه میخوام نه هیچی با یه چمدون بر میگردم به همون طویله
فقط ازش خواستم بین خودمون دوتا باشه