اگه با هوا لباس آلوده می شد ما باید هر بار که می رفتیم دستشویی همه لباس ها رو عوض می کردیم و می شستیم!
سعی کن زیاد بهش فکر نکنی! همون یه دستگاه تصفیه هوا بخر و در و پنجره ها رو ببند!
رخت آویز هم بزار تو خونه! دیگه گاهی اوقات آدم مجبوره خودش با شرایط وفق بده!
به این فکر کن که یه چیزهایی حداقل می شه تحمل کرد اگه خونه مادرشوهر زندگی می کردی انقدر راحت می تونستی در رو به روی مشکلات ببندی؟
یه بار شرایطمون طوری بود باید ده روز خونه مادرشوهر می موندم دیگه روزهای آخر دستام از شدت استرس می لرزید!
اگه مگس هم اونجا زیاده توری بزن و یا دستگاه مگس کش برقی بخر و بزار دم در ورودی!
زندگی بعضی وقت ها برای همه سخت می شه!
چند وقت پیش یکی تاپیک زده بود که با خانواده شوهرش تو یه خونه زندگی می کنند بعد حمام و دستشویی مشترک هست! می گفت اونها می دونند من وسواس دارم از عمد هیچ وقت حموم و دستشویی تمیز نمی کنند! می گفت می رم دستشویی برادر شوهرم میاد در می زنه که زود باش چه خبرته بیا بیرون! می گفت می رم حموم می بینم موهای بدنشون ژیلت کردند و ریختند و من باید بشورم خودشون براشون مهم نیست!
حداقل اگه شرایطت محیط سخته اونجا خانوم خونه خودت هستی! این روزهای سخت هم می گذره!
آخه برای من بعضی وقتا نبوده همیشه بوده از بچگی تو بدبختی و فقر و ظلم بزرگ شدم بعد ازدواج پیش خانواده شوهرم زندگی میکردم از بس اذیتم میکردن از شدت فشار عصبی یه حالتی مثل تشنج بهم دست میداد اگه بگم چه ظلمایی باور نمیکنی بعد از اونم تو یه خونه ۱۵متری الانم تو خونه ای که از بس قدیمی و داغون و کثیفه آدم بدش میاد صبح بیدار شه آرزوی یه خواب راحت به دلم مونده آرزوی یه روز ک با صدای تق تق چکش و جوشکاری و تعمیرکاری صاحبخونه پانشم اینجا حتی یه پارک نداره ک دخترمو ببرم و برای یه پارک باید به شهر بریم دخترم همش سه سالشه ولی از بس بی کسی و تنهایی کشیده از بس تو خونه بوده از بس بچگی نکرده افسردگی تو چهرش موج میزنه من تو هفته شوهرم دو روز تو خونس اینجا حتی یه خونه بهداشت و اورژانس نداره ک اگه شبی نصفه شبی اتفاقی افتاد اونجا برم من از بس از اول زندگیم سختی کشیدم که اینا برام هیچه ولی برای دخترم دلم میسوزه
خیلی سخته! بعضی وقت ها آدم پای درد و دل دیگران می شینه بیشتر از این ناراحت می شه که چرا نمی تونه کمکی به طرف مقابل بکنه!
امیدوارم خدا کمکت کنه! وقتی چاره ای نیست سعی کن بهش فکر نکنی! همین فکر و استرس خودش بدتر آدم بیمار می کنه! روزها رو بگذرون تا ببینی بالاخره چی می شه!
من یه دوره از زندگیم بود خیلی درگیر یه مشکلی بودم بعد برای اینکه بهش فکر نکنم شروع کردم همش ذکر می گفتم تصور می کنی یک سال فقط ذکر می گفتم!
خواص انواع ذکرها رو می خوندم! و مدام ورد زبونم بود! حداقلش اینه که باعث می شه به مشکلات فکر نکنیم و یه مقدار آرامش پیدا کنیم!
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
54 ثانیه پیش
54 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
