مامانم دیگه داره منو روانی میکنه شوهرم ک میاد اینجا غر میزنه میگه نباید بیاد میگه صبح تا شب باید عین کزت کار کنی خواهرم چندوقته اینجاس جلو خودشو شوهرش حرفی نمونده ب من نزده باشه الانم بهم گفت انشاالله ک فلج بشی تا ی هفته دیگه نمیخوام تو این خونه باشی باید گورتو گم کنی بری دومادمونم شنید
نههه بعدا دیگه نمیدونی چطوری برگردی
بگو چکارش کردی که اینارو گفته بهت😐
بهترازاینه که بیفتی گیر باند قاچاق اعضای بدن یا به عنوان روسپی بفروشنت
تو ک میبینی اوضاع انقد خرابه ب بهانه های مختلف نذار شوهرت بیاد
خدا نکنه عزیزم
نگران نباش به دعای گربه سیاه بارون نمیباره
فرارکن بیاخونه من منم تنهام ازصبح تاشب🥲🥲آدرس میدم بیااینجا
چی بگم والا
عقدی؟
دلم براش تنگ میشه شوهرمه خب بعد فقط مشکلش اینجا اومدنش نیست باهاش بیرونم ک میرم هی میگه ابروی منو بردی هی باهاش اینور اونوری میگم بابا شوووووهرمه تازه خیلی وقتا میگه تو پاشو برو خونه اونا اون نیاد اینجا بعد من ک میرم زنگ میزنه ب خواهرام میگه رفته مونده اونجا ابروی منو ببره
عقد هستید ؟
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
56 ثانیه پیش
59 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
