نگو منم همین حسو داشتم انقد حرصم درمیومد میگفتم من ک سالمم چی میشه مسئولیتم با خودم باشه ، ازطرفی تکدختر بودم بابام میگفت مردم چی بگن
من کافی نت دورکاری میکردم تایپ اینا داشتن میدادن تو خونه انجام میدادم بین کلاسام یا روزایی ک کلاس نداشتم میگفتم میرم کلاس ولی میرفتم سرکار