2777
2789

سلام بچه ها😔

بذارین از اولش بگم براتون 

شوهرم که نیست نامزدمه ولی عقدیم ،از اون اوایل متوجه بودم بیش از حد احساساتیه و خیلی به من وابسته ست من فکر میکردم بخاطر علاقه ست

اعصابمو خورد میکرد همیشه با حرفاش، انگار تو فیلما زندگی میکنه

اگر یه چیز کوچیک بهش بگم فوری ناراحت میشه میره تو خودش یا گریه میکنه

خیلی از گریه کردناش بدم میاد میره رو اعصابم آخه مرد اینقدر احساسی، بدم میاد همش گریه میکنه 

حالا غیرتی بودنش چیه، اگر من با یک مرد صحبت کنم کافیه یه لبخند بزنم، دیگه پدرمو درمیاره داد و بیداد میکنه

همش میگه من برات کافی نیستم من فلانم من بهمانم من برات کم گذاشتم

همیشه احساس گناه میکنه یا همیشه ناراحته ازم

دیگه عصبی شدم کم آوردم،  بیش از حد به من میچسبه دلش نمیخواد من بدون اون جایی برم

۳۶ سالشه ولی عین بچه هاست نفهمه، 

دیگه کم آوردم میخوام جدا شم ازش

چند بار گفتم بهش ولی داغون شده 

میاد به دست و پام میوفته، من نمیدونم آخه کدوم مردی اینطوریه اونقدر گریه گریه گریه ،رفته به زور و بااصرار ماشینشو زده به نامم، 

بابا من خاک بر سر ماشین نمیخوام خونه نمیخوام دیوانه شدم باهاش 😔😔😔 طلاق بده همه رو پس میدم بهش بخدا

چندبار تهدیدم کرده یه بلایی سر خودش میاره برای همین ازش میترسم به خانوادمم نگفتم، همه فکر میکنن چقدر خوبه

مشاوره رفتیم چندبار این اصلا اخلاقش تغییر نکرده

چیکار کنم من

یا رب آن دِه که آن بِه ...

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

شوهرت مشکل داره عزیزم 

به کسی که به ویژه در سنین جوانی طاقت تحمل وجود خسته کننده ی دیگران را ندارد و به حق از معاشرت با آنان ناخرسند می گردد و به انزوا رانده می شود، توصیه می کنم که عادت کند، قدری از تنهایی خویش را به همراه خود به جمع ببرد، یعنی بیاموزد که حتی در جمع نیز تا اندازه ای تنهایی خود را حفظ کند، هر چه می اندیشد فورا ابراز نکند و همچنین آنچه را که می گویند زیاده به جد نگیرد،, و از دیگران نه از حیث اخلاقی، نه عقلی انتظار بسیار داشته باشد و بنابراین بی اعتنایی را در برابر نظرات آنان در خود استوار کند که این مطمئن ترین روش برای اعمال شکیبایی در خور تحسین است   شوپنهاور / در باب حکمت زندگانی🌻 خدایا بهم صبر بده رنج این روزامو تحمل کنم 😔🙏🏻
چرا باید با مرد غریبه حرف بزنی ؟

یعنی شما با هیچ مردی حرف نمیزنین این حرفا چیه ! 

به کسی که به ویژه در سنین جوانی طاقت تحمل وجود خسته کننده ی دیگران را ندارد و به حق از معاشرت با آنان ناخرسند می گردد و به انزوا رانده می شود، توصیه می کنم که عادت کند، قدری از تنهایی خویش را به همراه خود به جمع ببرد، یعنی بیاموزد که حتی در جمع نیز تا اندازه ای تنهایی خود را حفظ کند، هر چه می اندیشد فورا ابراز نکند و همچنین آنچه را که می گویند زیاده به جد نگیرد،, و از دیگران نه از حیث اخلاقی، نه عقلی انتظار بسیار داشته باشد و بنابراین بی اعتنایی را در برابر نظرات آنان در خود استوار کند که این مطمئن ترین روش برای اعمال شکیبایی در خور تحسین است   شوپنهاور / در باب حکمت زندگانی🌻 خدایا بهم صبر بده رنج این روزامو تحمل کنم 😔🙏🏻
آره اعتماد به نفسش کمه

خوب تو بهش اعتماد به نفس بده مطمینش کن حتما بهتر می شه

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
باهاش بمون دوستت داره تو هم سعی کن  زیاد با پسر عمه و پسر خاله و  پسر های فامیل گرم نگیر

بابا چی دوسم داره

دیگه دارم دیوانه میشم 

یعنی یه اخلاقای رو اعصابی داره

دلم میخواد فرار کنم از دستش 

یا رب آن دِه که آن بِه ...
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792