ما ۵خواهرو برادرهستیم که همگی به لطف خدا و تلاش فراوان در خونه پدرم که کارگر ساده هست کارمند شدیم بعد باخودمون عهد کردیم همیشه کمک پدرو مادرم بکنیم ...
همه ما وام گرفتیم برای خودمون و جهاز خریدیم نزاشتیم پدرم جهاز بده چون بنده خدا نداشت که بده 
واینکه من وامکرفتم و ماشین خریدم و شوهرم سوار میشه 
خواهرم وام گرفت داد شوهرش دوطبقه ساخت و همینطور توخونخ شوهرامون چیزی کم نزاشتیم چند مدتها مادرشوهرم نسبت به کمک های من به خانوادم حساس شده 
بعد امروز مادرشوهرم منودیده میگه دخترم برا کنکور نمیخونه نمیدونمچیکار کنم ..میگه بهم گفته  هااا همه مثل این خواهرت ک س خل نیستن که کارمند بشن به پدرو مادرشونم کمک کنن اصلا نمیخوام بخونم بدون کارمند بشم بهت ۱۰۰تومن نمیدم ..فقط تو شهر ما همین خواهرمو برداران که کمک پدرو مادرشون میکنن غصه کنکورمو نخور بهت چیزی نمیدم(اولا طبق کارایی که مادرشوهرم باهامکرذه مطمینم دروغ میگه)بعد منظورش این بود توتمامحقوقت روخرحخانوادت میکنی و تو زندگیپسرمنقشی نداری