خونه مادربزرگم تنها خوابیده بودم داداشم بیرون رفته بود خوراکی بخره
خونشون دو طبقست کسی خونه نبود طبقه پایین هم که زن عموم میشه نبودن..
از پایین صدای اروم میشنیدم انگار که مثلا عموم و زن عموم دارن صحبت میکنن.. بخدا مطمئنم توهم نبوده من هیچ وقت اشتباه نمیکنم بعد اون یه صدایی از بیرون شنیدم که انگار یکی داره از پله بالا میاد.
وحشت کرده بودم رفتم تمام چراغارو روشن کردم جرئت نکردم برم چراغای راهرو رو روشن کنم وقتی داداشم اومد ازش پرسیدم عمو اومده گفت نه هنوز😑😟😰