چهار ساله ازدواج کردیم مادرشوهری دارم شدیداً شدیداً پرتوقع و خودبین یک قدم برات برنمیداره اما انتظار داره یکسره دورش بچرخی و کاراشو کنی یک خونه تو شهره ما دارن تقریبا هر ماه یک هفته ده روز میان اینجا و وقتی میان میگن باید هر روز از صبح تا شب یا خیلی تخفیف بدن از بعد از ناهار هفت هشت ساعت بیاین پیش ما وقتی هم که میریم رفتار خوبی نمی‌بینم دستور و توقع انتظار داره بشینه من تو خونش از خودم و خودش پذیرایی کنم و کاراشو کنم کمک میکنم ولی بازم راضیش نمیکنه
تقصیر خودته عزیزم از اول بدعادتش کردی پررو شده
حالا هم دیر نشده تعادل رو رعایت کن ناراحت هم شد فدا سرت اعدامت که نمیکنن
یک بیماری کوچیکشو اینقدر بزرگ می‌کنه که بلند نشه یکوقت کاری کنه و یا وسیله جلب توجه اش می‌کنه....بگین خدا پیغمبری حق با کیه همش بین من و شوهرم دعوا و اختلافه وقتی میان
به مرور رفت و امدت كم كن كارايي كه داري رو بذار زماني كه اونا ميان انجام بده كه بهونه داشته باشي بگي كار دارم فرصت نميكنم بيام
ب نظرم نرو
من همینو میگم،میگم متعادل بریم شوهرم میگه نمیشه تحت فشار میذارنم یک روز این وسط نرفتیم فرداش که رفتیم جلو پام پا نشد اینقدر قیافه گرفته بود یک تعارف شام از دور تو پذیرایی کرد من تو اتفاق بودم گفتم ممنون نمی‌خوام رفتن خوردن جمع کردن نیومد در اتاق درست تعارف کنه
یکسره سفارش خرید میده هر روز میریم میگیریم می‌بریم،شوهرم میگه تو نیا من تنهایی برم آخه درسته من تو خونه اون پنج شیش ساعت بره اونجا بشینه؟
مادرشوهرت که نمی تونی دوربندازی
بعضی روابط اجبارین
از سمت خداهم درامتحانیم
اگرگاهی شرایطش نداری بااحترام نرو
اون وقتم که هستی برای خدا کار کن تا تودلت نمونه که بعددعواتون شه
حداقل میدونی راه دوری نمیره نیتت محفوظه
باید خودتو بزنی به مریضی و بی حالی..... بخدا خیلی جواب میده. کسی هم توقع نداره ازت. مشکل ما سادگیمونه که تند و تند مثل چی کار میکنیم برا اینو و اون و پرتوقعشون میکنیم
همسرم کوتاه نمیاد میگه از این بیشتر نمیتونم توام نمیتونی تحمل کنیم فکر اساسی کنیم جدا شیم
من ۳سال مادرشوهرم زندگیمو سیاه کرده بود اخر صبرم طاق شدم گفتم من دیگه نمیتونم مادرشوهرمم خیلی عجوبس یه چی میگم یه چی میشنوویی از اولین سال ازدواجم شوهرمو پر کرده ک مادر زنت دنبال جادو جنبله نزار زنت بره اونجا انقد اذیتم کرده ک زنت فلتن الانه سه سال نزاشت برم خونه پدر ومادرم هر شب شوهدمو مر میکرد و دعوا شوهرم دیدحق با من قیدشون زد۳سال کلا هیچ رفت و امدی نداریم زندگیم شده گلستون یکبارم با شوهرم دعوا نکردم تواین سه سال
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز