سلام یه رمانی هست که دوتا خواهر دوقلو به اسم هستی و گیتی یه برادر به نام مانی هم دارن مانی از هستی بدش میاد چون فکر میکنه اون قاتل مادرشه گیتی یه پسره به اسم پوریا وارد زندگیش میشه و گیتی رو عاشق خودش میکنه با نقشه
بعدش پوریا گم میشه (نقشه بوده)و به گیتی میگن با آرمان که پلیسه میاد خواستگاریت ازدواج کن هستی هم با مانی یه شرایطی پیش میاد میره المان اونجا با مسیح دوست مانی آشنا میشه و عاشقش میشه و در ادامه رمان آرمان و مسیح برادر در میان آخر رمان گیتی روی قبر مادرشه که آرمان میاد پیشش و کتش و میزاره رو شونه اش و یه جمله میگه که میشه اسم رمان لطفاا هرکی میدونه بگه
خیلیی رمان قشنگیههه