بین دوراهی موندم

۲۳ سالمه، چهار ساله با هم دانشگاهیم دوستم، هم سنیم، خیلی پسر خوبو از همه لحاظ اوکیه خیلی دوسش دارم اونم همینطور، اما یه مسئله ای هست اونم اینه ک وضع مالی خوبی نداره حتی پشتوانه نداره باباش کمکش کنه چون اونام فقیرن، چونکه بشدت پسر درسخونیه الان تو یه دانشگاه خیلی خوب از طریق استعداد درخشان دعوت به مصاحبه شده و میخاد ارشد بخونه ، خدمت هم نرفته ، من باید صبر کنم حداقل چهار سال دیگه تا فقط آزاد بشه، من یه شهر دیگه ام اون یه شهر دیگ، خیلی کم همو میبینیم دیگ داره این رابطه برام بی مزه میشه، میدونمم حالا حالا ها نمیتونه حتی نامزد کنه چون خونواده من بشدت سختگیرن و قبول نمیکنن ، بین دوراهی دلمو عقلم موندم، من باید چیکار کنم😞 میترسم ازدواج کنم با کس دیگه ای حسرتش تا ابد تو دلم بمونه، دوس ندارم فقط بخاطر وضعیت مالیش ولش کنم یه طرفم میدونم آینده ای ندارم باهاش ب این زودیا