5 ساله تقریبا، عقدم خسته شدم
نه میتونم جدا شم نه ادامه بدم
بهزاد عاشقمه -پسره خوبیه هیز نیست-خیلی مهربونه-تا به حال حتی صداشو روم بلند نکرده-
بدیهاش : بی برنامه است -بلا تکلیفه-چون هم سنیم یه مقدار بچه است
نمیتونیم عروسی بگیریم اما بعد از 5 سال با چه رویی اینو بگیم میدونمم تا اخره عمر حسرته عروسی نگرفتنمو میخورم اما زندگیم خیلی عقب افتاده سنمم داره میره بالا
میدونم برم سره زندگیم باید بشم مرده خونه خرجه بهزادو بدم زندگیمو خودم تو دست بگیرم
خودت را که به خدا سپردی نگران هیچ طوفانی نباش🌺کشتی نوح را یک غیر حرفه ای ساخت و کشتی تایتانیک را یک حرفه ای🤲🤲🙆♀️🙇♀️ گ.از ده تیر رژیمم وزن اولیه ۸۴ وزن هدف هرچی خدا خواست الان ۷۴ ام