مادر بزرگ شوهرم ( مادر مادری) زنگ زده میگه کلی مهمون دارم فردا برا نهار صبح زود بیا برامون غذا درست کن
حالا کلی نوه دارن همسن من حتی خواهر شوهرای جون دارم هی خاله های شوهرمم بالای پنج شش نفرن
منم ماه ششم بارداریم و سرکلاژیم و استراحت مطلق نمی‌دونم با این حجم از بیشعوری چکار کنم
بنظرتون برم نرم ؟ چکار کنم یه جواب دندان شکن بهم یاد بدین
نرو
نرو بگو من که نوکرتون نیستم
نرو مجبور که نیستی
جواب دندون شکن که نمی‌خواد مادر جون دکتر گفته استراحت مطلق نمیتونم شرمنده
وا
این سوال داره؟
مگه خبر ندارن بارداری؟
به شوهرت بگو اون بگه تو نمیتونی
نرو کسی مجبورت نکرده بگو که استراحت مطلقی
واااا خوب بگو استراحتم..یا بگو همسرت بهشون بگه
عزیزم قرار نیست با تیکه و جواب دندون شکن پاسخ بدی .
خیلی با احترام وضعیت و دلیلتو توضیح بده و بگو ک تو وضعیتی نیستی بخوای کمک کنی ، ایشالا سری های بعدی
حالا که بارداری نه اصلا ..محترمانه بگو ببخشید من شرایطم جوری نیست که بخوام دس ب کاری بزنم
دکتر گفته استراحت مطلق باشم نمیتونم بیام
اگ بچت چیزی بشه چی
نروو باوا
راستشوبگو بگوبرای بچه بده شوهرم نمیزاره بیام .
نری خودش ازعادت میافته
واقعا شک داری که بری یا نری؟
خوب معلومه دیگه نباید بری
بعدم بیخود کرده به تو گفته
مگه تو کارگرشی؟
ب مادرشوهرت زنگ بزن بگو چطور بین اینهمه ادم سالم فکرشون ب من استراحت مطلقی رسید.ویا مودبانه زنگ بزن بگو نمیتونم بیام انشالله بسلامت زایمان کردم جبران کنم
