سلام بچ ها من چند وقت پیش رفیقم گفت بیا به کراشم زنگ میزنم سر ب سرش بزاریم کراشش سنی بود.. بعد اومدم تاپیک زدم ک یه جمله عاشقانه سنی بگید دوستان گفتن .. و این زنگ زد چون نمیتونست خوب تلفظ کنه سنی حرف بزنه داد ب من ک تو بگو منم ناچار گفتم اینم بگم خودمم خوب یاد نداشتم کراشش خندید گفت چ باحال سنی حرف میزنی هرچند فقط چند تارو درست گفتی ..
خلاصه حرفاشون تموم شدو گوشیو قطع کردن و الان دو شبه کراشش میاد جا پارک خونه هامون .. من اول فک کردم اشتباه میکنم اما دیدم نه واقعا خوده کراش رفیقمه ..
بعدش رفته محل کار بابام برا خاستگاری بابام ردش کرده چون سنیه و ما داخل طایفمون تاحالا با سنی پیوندی نداشتیم .. بعد این پیله شده موقعی ک بابام اومد گفت من دیگ بیرون نرفتم و ب رفیقم جریانو گفتم رفیقم ب جا اینک راهکار بده حسودی میکنه
هستید بقیشو بزارم ؟