قضیه ازاین قراره که دوست شوهرم نذری حلیم داره من که رفتم هم بزنم عکس گرفتم استوری کردم شوهرمم استوری کرده بود خواهر شوهرم نزدیک 4صبح بهش پیام داده بود که نذریتون چیه شوهرم خودش گفت که جوابشو نداده به من پیام داد من جواب دادم گفتم به شوهرم قابلمه میدم برات کناربزاره یه قابلمه هم صاحب خونمون داده بود من قابلمه بزرگ دادم آقا روش نمیشد دوتا قابلمه بزرگ ببره گفت قابلمه کوچیک بده منم گفتم به ابجیت میخوام بدم کوچیک نمیرسه با غر وحرص قابلمه رو گرفت برد من چون خواهر شوهرم گفت دلم خواست گفتم برات نگه میدارم هستید بزارم چت هارو
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
من با اینکه متاهل نیستم ولی اینو میدونم که اونایی ک ازدواج میکنن اگه زیاد و بیشتر از شوهرشون ب خانواده شوهر محبت کنن بعضی از مردا ممکنه یا حرصشون بگیره یا یه درک دیگه داشته باشن و اینکه دیگه هیچوقت استوری غذا و اینا نزار بلخره هرکسی ببینه دلش میخاد
من بودم همونجا جواب میدادم نذری ما نیس ومال دوست شوهرمه جوری که توقع ایجاد نشه والا منم مثل شوهرت روم نمیشه قابلمه بزرگ ببرم که برا دیگرانم بگیرم حالا هرچقدر دوستم صمیمی باشه
ممنون میشم تویی که منطق نداری یا به خودت زحمت نمیدی حرف منو یه دور با دقت بخونی بعد ریپلای کنی،انرژیتو برا من هدر ندی دوست عزیز