یکی از همکلاسی های دانشگاهم که خیلی وقت بود باهم دوست معمولی بودیم در حد سلام علیک ودرس و اینا اومد بهم گفت مدتهاست داره از عشقم میسوزه یه عکسا و ویسایی ازم داشت که خودم دیدم اشکم درومد که چقدرررر حواسش بهم بوده و ویسامو از گروها ذخیره میکرده و گفت تمام شب کارم گوش کردن صداته...اما من فقط دوستم میدونمش چیکار کنم😓تو عمرم هیچکس اینجوری دوسم نداشته بود.جوری نگاهم میکنه حس میکنم با چشماش داره پرستشم میکنه خودم تعجب میکنم از اینهمه عشق.حتی چندوقت پیش عموم فوت کرده بود گریه کردم پابه پام زار میزد