ببین مادر من تو همچین شرایطی بوده، هر چقدر که گذشته اوضاع بدتر شده
الان ما همه ازدواج کردیم و مادرم مونده و تنهاییاش و حسرت سالایی که با عذاب گذروند، حالا ما همه میگیم چرا ازش جدا نشدی تا یه زندگی بهتر بسازی، میگه بخاطر آینده شماها، ولی واقعا اینجوری ما هم بیشتر عذاب کشیدیم، اگه جدا میشد خیلی شادتر بودیم چون مادر شادتری داشتیم
البته که الان همه زندگی خوبی داریم ولی هممون با این عذاب زندگی میکنیم که بخاطر ما مادرمون هیچی از زندگیش نفهمید
دخترت بزرگ شده و درک میکنه با چند جلسه مشاوره همه چیز رو می پذیره.