سلام من ۱۶ سالمه ی پسر دایی دارم۲۸ ساله از همون بچگی ازش بدم میومد بشدت آدم هیزی بود همیشه بین تمام دخترای فامیل به من گیر میداد منم خیلی بد رفتار بودم باهاش تاکه دست از توجه هاش برداره
گاهی ازش میترسیدم . میگفت هرجا بری هر روز من باهاتم یروزی منو تو تنها میریم میگردیم
من بد و بیراه میگم یا میگم دهنتو ببند
نگاهاش همیشه برام ترسناک بودن بخدا
امشب پیام داد نمیدونم شمارمو از کجا آورده یکساعت حرف میزد تو زیبایی و فلانی و قدر خودتو بدون من بلاکش کردم با ی خط دیگش اومد ابراز علاقه کرد خیلی میترسم ازش همینکه پیام میده اذیت میشم گریم میاد نمیدونم چطوری فاصله بگیرم هر روز میاد خونمون