سلام .۴ ماه قبل خواستگاری داشتم که تحصیلات و موقعیت خوبی داشت شرایط خودم هم مثل اون بود قرار شد یه مدت بیرون بریم و اخلاق همدیگه را بشناسیم .از نظر اخلاقی خیلی نجیب بود و خیلی از ویژگی های اخلاقیش شبیه خودم بود حدود دو ماه بعد از آشناییمون رفتیم آزمایش خون که تست اعتیادش مثبت شد اما هم خودش و هم مادرش بشدت انکار کردن و گفتن اشتباه شده و تقاضا کردن دوباره آزمایش انجام بشه. ماهم موافقت کردیم و اینبار آزمایش منفی شد یک ماه دیگه هم باهم در ارتباط بودیم(فقط در حد شناخت خصوصیات اخلاقی هم ولی هیچ ارتباط عاشقانه و ...نداشتیم)پیامک در حد ضرورت و اصلا تماس تلفنی نداشتیم .و پسره میدونست من روی اعتیاد بشدت حساسم و خط قرمزه برام
پسره خیلی اصرار داشت که بیاد برای بله برون و البته به گفته خودش یکی از ملاکهاش خانواده بود .وقتی بهشون اجازه دادیم که خواستگاری بیان حدود ۲ هفته تاخیر انداخت تا اومدن از شانس من اون شب از طرف خانواده من یه بحثی پیش اومد و که خانواده پسره یه مقدار ناراحت شدن به هر حال اون شب گذشت و فرداش خواهرش که یه شهر دیگه ساکن بود اومدن منزل ما که من رو ببینه و قرار گذاشتیم برای خرید
فرداش مامانش برای آخر هفته نوبت عقد گرفت و بعداظهر ساعت ۷باید می رفتیم خرید که با یک ساعت تاخیر اومدن
پسره خیلی چهره غمگینی داشت که تا اون موقع اینطور ندیده بودمش و زیاد صحبت نمی‌کرد یه سری خریدها انجام شد مثل حلقه و طلا و... و چون دیر وقت بود قرار شد فرداش بقیه خریدارو انجام یدیم
به خوبی خداحافظی کردیم فرداصبح مامانش بهم پیام داد که عزیزم پسرم معتاده و بهتره تا دیر نشده این رابطه تموم بشه.و اصلا با مادرم تماس نگرفت .تا اینکه مامانم به مامانش زنگ زد مادرش گفت دخترم دخترتون رو نپسندید دیروز ام برای خرید پسرم رو به زور آوردیم.از طرف پسرم علاقه ای به دختر شما نیست. این مدت رابطشون خیلی سرد بوده و اگر عقد کنن ممکنه بدتر بشه و تمومش کرد .(درصورتی که ما نشون و... نبودیم)
اینو بگم توی این مدت که بیرون میرفتیم پسره همیشه خوشحال بود همیشه عجله داشت برای عقد و اصلا بی علاقگی ندیدم
بعد از تموم شدن این قضیه بدون اینکه از طرف من بی احترامی صورت بگیره پسره منو بلاک کرد
واقعا هنوز علت به هم خوردن این قضیه رو نمیدونم و اصلا نمیدونم چرا یه دفعه همه چی رو تموم کردن خیلی حالم بده
به نظر شما علتش چی میتونست باشه؟
