من شوهرم هیچ مسولیتی ب زندگی. ندارع
و رها کرده
ب پدرش هم. پنج ساله میگم ک پسرت اذیتم میکنه و اهل زندگی نیس
منم. زود رنج هستم. همسرم. زندگی رو سخت میدونه چرا سخت هست ولی اون ب شدت رفیق باز و. اهل تفریح با دوستاش
اهل کار ب هیچ وجه نیس
من خانوم خوش سلیقه هستم و. بروز
از لحاظ. حیا. و ابرو. خوبم و ب خاطر این همسرم قدر دان منع
و برای من میگه من لیاقت تو رو ندارم و. هیچ وقت قدر تو رو نمیدونم
من. کاربر سابق هستم ک خیلی عنوان میزدم راجب زندگیم
آلن. من میخام جدا بشم.
تو این فکر هستم. با وجود بچه. خونه بابا سخته ؟ دخترم خیلی اذیت میکنه. منو
و پدرش اعتنای ندارن
و از پدرش. انگار منتفزه
من سختی های زندگی. از بارداری تا الان ب دوش کشیدم خودم هم میدونم چقدر صبر کردم
گاهی دخترم عصبی میکنه منو
من با این سن. خیلی داغون هستم. یه آدم پخته شدم
دلم نمیاد دخترمو. بدم دست باباش
و البته دخترم مایل ب. بودن کنار پدرش ندارن
اونایی ک طلاق گرفتن با وجود چند فرزند شرایط چطوریه. من دارمد ندارم واسه مستقل. شدن در مورد مستقل هم نمیخام اطلاعات کسب کنم
فقد. با این شرایط. خونه بابا خوبه برام. چو من شهر غریب عروس شدم خیلی خیلی تو عذابم